بیت الزهرا سلام الله علیها

مسابقه به این شکل بود که مامانا پای بچه ها رو باید میگرفتند و بچه ها روی دستاشون راه میرفتن. این مسابقه واقعا پر از هیجان بود،یک بازی خلاقانه و ورزشی. این بازی برای تعادل بین ورزن کودک و هدایت راه رفتن روی دست عالی.   در دور بعدی مامانا شدن راننده و بچه ها ماشین. یکی از بچه ها هم شد پلیس و با نشان دادن چراغ سبز و قرمز بچه ها رو هدایت میکرد. وقتی سرعت ماشینا (بچه ها)م بالا می رفت ،خانم پلیس براشون چراغ رو قرمز میکرد تا ترافیک درست نشه و باز دوباره چراغ سبز می شد و بازم به راه میوفتادند.   این بازی برای آموزش چراغ راهنمایی خوبه. بعد از کلی رانندگی روی دستاشون و گرفتن پاهاشون توسط مامانا،بهشون بشقاب دادیم...

یک پارچه آبی رنگ به رنگ دریا پهن کردیم ، روی پارچه رو پر از ماهی های رنگی کردیم. به بچه ها نفری یک شیشه و یک قلاب ماهیگیری دادیم و بهشون گفتیم برای سال نو ماهی بگیرید.   این بازی پر هیجان به شکل مسابقه انجام شد. شش نفر شش نفر مسابقه میدادن و تمام بچه های شرکت کنند در هر مرحله از یک گروه سنی انتخاب شدند. خیلی لذت بخش و بازی جدید و خلاقانه بود براشون. دوستاشون موقع ماهیگیری تشویقشون میکردند: یک و یک و یک.       دو و دو و دو.       سه و سه و سه مسابقه بیت الزهرا     دست و هوراااااااا ماهی ها و قلاب ماهیگیری از سیم های حالت دار رنگی مخصوص کاردستی درست شده بود.   ...

ابتدا نفری یک خودکار و مقداری دستمال رولی که ضخامت بهتری داره به بچه ها دادیم. شروع به یک نقاشی آزادانه کردند. تصاویر نقاشی هاشون فوق العاده است. برای بچه ها تجربه ای جدید و تازه بود،عاشق نقاشی هاشونم. آدم آهنی،خانه،درخت،خوک،مامان..... .     بعضی از بچه ها بعد از اتمام نقاشی شون، شروع به رنگ آمیزیش کردند ،با رنگ انگشتی.           ...

در تخیل بچه ها آنها را به یک زورخانه بردیم و داخل گود شروع به ورزش کردن نمودیم.   یکی و دوتا...سه تا و چهارتا....   از انواع وسیله های داخل زورخانه مثل کباده و... هم در این بازی فرضی استفاده کردیم. مهدیار جان چون چندبار قبلا با پدرش به زورخانه رفته میاندار ما بود. مثل زورخانه ها صحبت از پهلوانی و ذکر یاعلی هم بود.         ...

 حضور پر شور بچه های بیت الزهرا س در راهپیمایی روز ۲۲ بهمن.     امیر حسین عزیز      محمد جان و میلاد عزیز       حسین و محسن جان در راه بازگشت از راهپیمایی   محمد مهدی عزیز    امیر حسین جان در حال رنگ آمیزی کتاب انقلاب (هدایای جشن دهه فجر به بچه های بیت الزهرا س ،کتاب رنگ آمیزی  داستان انقلاب) ...

دیروز به مناسبت ایام الله دهه فجر به یک جشن با شکوه و به یاد ماندنی در حسینیه قاسم بن الحسن ع دعوت شدیم.تعداد زیادی از غنچه ها و نوگل های انقلابی هم حضور داشتند. به بخش هایی از این.جشن.بزرگ در ادامه اشاره خواهم کرد. یاد شهدا با نماد لاله هایی که در دل خود عکس شهدا را داشتند         سخنران ارجمندی برای مادران از نقش انقلاب اسلامی در فرانسه و جایگاه اسلام در غرب صحبت می کردند همزمان با این سخنرانی بچه ها در اتاق دیگری با مفاهیمی مثل نقش امام و رهبر در حرکت های اجتماعی آشنا  میشدند و پیرامون همین عنوان هم کاربرگ هایی با تصویر رهبر عزیزمون را هم رنگ آمیزی کردند.       ...

جمعه گذشته  هم زمان با ایام الله ده فجر ،جمعی از دوستان جوان و ایثار گران عرصه خدمت رسانی به مناطق محروم در حسینیه قهرودیها دور هم جمع شدند تا در یک فضای معنوی در کنار کودکان و خانواده روزی پربار را رقم بزنند.     یاد خدا همراه با تلاوت و تدبر در آیات الهی از اهم بخش های این همایش بود .آیاتی شریف از سوره مبارکه بلد که با تفکر در آیات این سوره سختی های زندگی برای انسان قابل تحمل تر خواهد شد. بخش بعدی ذکر و خاطره شهدا از زبان همسر یکی از شهیدان بسیار والامقام بود. در کنار همایش بازارچه فروش محصولات فرهنگی و صنایع دستی ارزشی هم برپا شده بود.غرفه کودک هم بدست ما بود طبق معمول...چون عاشق بچه ها هستیم.برچسب و جایزه هم داش...

سبز و سفید و قرمز     سه رنگ پرچم ماست پرچم ایران ما            زیباترین پرچم هاست سلام میدیم به پرچم               ما کودکان ایران دوست داریم پرچم خود         هم از دل و هم از جان     ...

ابتدا چند کاربرگ رنگی را به تخته برد چسباندیم. بعد به بچه ها گفتیم بشینن تا داستان دهه فجر براشون گفته بشه. نفری یک پرچم پارچه ای بزرگ هم به هر بچه دادیم. قبل از شروع داستان روی هر ورقه داستان رو با یک کاغذ سفید پوشاندیم،تا هنگام گفتن داستان بچه ها به تصاویری که داستان گفته میشه دقت کنند.   قبل از شروع داستان همه باهم سرود میهن عزیزمون را یکصدا خواندیم .   وسط داستان شعار هم میدادیم: مرگ بر شاه درود بر خمینی در بهار آزادی    جای شهدا خالی شاه فراری شده سوار گاری شده.... . بچه ها خیلی استقبال کردند و  داستان را با دقت گوش میدادند و تصاویر را خوب تماشا می کردند. آخر داستان...

بچه ها یک کار گروهی انجام دادند،ابتدا کف دست هر بچه رنگ‌آمیزی شد به شکل پرچم ایران. سپس بر روی یک کاغذ بزرگ که در نظر گرفته بودیم چاپ انجام دادند. پس از اتمام چاپ بچه ها از کار گروهی شان لذت بردند . جالب بود که چند نفری بین این همه چاپ کف دست دنبال دستاشون میگشتن و خیلی خوبم پیدا میکردن .     اینم نمونه اتمام کار پس از چاپ همه بچه ها.     ...